پسرم همه زندگیم

وجود تو هدیه خدا به من

1395/9/30 12:49
نویسنده : سمیه
32 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی بعد از مدت ها انتظار پاهای کوچکت به زمین خدا برسد و پس از جدا شدن از بهشت خدا گریه بلندی سردهی نمیدانی که با اولین گریه ات دنیا به من می خندد و نام زیبای "مــــادر" به من می نهد. 

پسرم عزیزم، متینم الان که دارم برای تو مینویسم صد روز از تولد تو میگذرد صد روز پیش چنین روزی خدا بهترین هدیه اش رو ارزونی من و بابا امین کرد.

اون روز بهترین روز من و بابا امین بود صبح زود من و بابا و دو تا مامان جونها راهی تبریز شدیم خیلی هیجانزده و مضطرب بودم بعد از بستری شدن منو ساعت 11 راهی اتاق عمل کردن قبل عمل من، بابا و مامان جون رو دوباره دیدم مامان جون داشت از شوقش گریه میکرد بابا امین هم کلی استرس داشت من هم وقتی اونارو دیدم بدتر گریم گرفت و تا خود لحظه عمل فقظ گریه میکردم خانم دکتر که فکر میکرد از عمل میترسم کلی دلداریم داد که عمل که ترس نداره اون نمیدونست که اشکای من از ذوقه نه از ترس.

وقتی صدای گریتو شنیدم دنیارو بهم دادن وقتی خانم پرستار صورتتو روی صورتم گذاشت آرامشی بهم دست داد که قابل وصف نیست و اونموقع بود که از ته دلم خدا رو شکر کردم که همچین فرشته ای رو بهم داد. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)